دویچه وله: دادهها درباره اقتصاد آلمان ناامیدکننده است
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۹۹۹۴۴
مؤسسات تحقیقاتی آلمان بر اساس دادههای ناامیدکننده اقتصادی پیشبینی خود را برای توسعه تولید ناخالص داخلی اصلاح کردند.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اولیور هولتمولر، معاون مؤسسه تحقیقات اقتصادی لایبنیتس شهرهاله(IWH) مهمترین دلیل این روند منفی را رشد کند صنعت و پایینبودن قدرت خرید در بخش خصوصی اعلام کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مؤسسه پژوهش اقتصادی ایفو هم میگوید که افزایش شدید قیمت انرژی در سال ۲۰۲۲، رشد اقتصادی را پس از همهگیری کرونا متوقف کرده است.
تورم باعث کاهش قدرت خرید مردم شده و افزایش نرخ بهره کلیدی نیز فشار را بر گرده اقتصاد دوچندان کرده است.
مؤسسات تحقیقات اقتصادی به این نتیجه رسیدهاند که «روحیه» کارکنان واحدهای اقتصادی «بدتر» شده و «عدم اطمینان به سیاستمداران» نیز به این امر بیشتر کمک میکند.
انتشار گزارش دویچه وله درباره تداوم رکود اقتصادی در آلمان در حالی است که این کشور به عنوان چهارمین اقتصاد بزرگ جهان، تا قبل از جنگ اوکراین در مسیر رشد قرار داشت، اما بزرگترین اقتصاد اروپا، در چند فصل پیاپی گرفتار رکود شده است.
به گفته وزیر اقتصاد آلمان: «بعضی کشورهای دوست مثل آمریکا، از پیامدهای جنگ اوکراین سود برده و قیمتهای نجومی برای گاز طلب میکنند. این امر، مضیقههایی را برای اروپا پدید میآورد».
پیش از این خبرگزاری رویترز به نقل از «مارسل فراتزچر»، رئیسمؤسسه تحقیقات اقتصادی آلمان اعلام کرده بود جنگ اوکراین فقط در سال ۲۰۲۲، صد میلیارد یورو به اقتصاد این کشور ضربه زد. همچنین به گزارش سیانان، «پیشبینی می شود در اثر تبعات جنگ، ۱.۵ میلیون شاغل طی ۳ سال آینده از چرخه اشتغال در آلمان خارج شوند».
گزارش یورونیوز به نقل از مؤسسه تحقیقاتاشتغال (IAB) هم حاکی است: «اقتصاد آلمان در اثر جنگ اوکراین و قیمت بالای انرژی، بیش از ۲۶۰ میلیارد یورو از ارزش افزوده خود را از دست میدهد. همچنین تولید ناخالص داخلی در سال جاری ۱.۷ درصد کاهش می یابد که موجب از بین رفتن ۲۴۰ هزار فرصت شغلی خواهد شد. احتمالا شمار شاغلان طی ۳ سال، ۶۶۰ هزار نفر کاهش مییابد».
چندی قبل، مجله «فوکوس» نوشت: «جنگ اوکراین، اقتصاد آلمان را شکل میدهد. جنگ فقط در سال ۲۰۲۲ حدود ۲۰۰۰ یورو برای هر آلمانی هزینه داشت و همین مقدار از رفاه آنها را در سال ۲۰۲۳ از بین میبرد».
آلمان در کنار ۲۶۰ میلیارد یورو خسارت، مجبور شده ۱۰۰ میلیارد یورو هم برای تقویت توان نظامی اختصاص دهد. به گزارش مؤسسه تحقیقاتی ZEW گزارش: «تورم و نگرانی در عرضه انرژی، اقتصاد آلمان را به سمت طوفانی بزرگ میراند».
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز قیمت دویچه وله امریکا اقتصاد آلمان آمریکا اوکراین آلمان خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت مؤسسه تحقیقات اقتصاد آلمان میلیارد یورو جنگ اوکراین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۹۹۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دولت جمعگرا؛ مبنای اقتصاد دستوری
عصر ایران - دولت جمعگرا (collectivist state) به دولتی گفته میشود که سراسر زندگی اقتصادی را تحت کنترل خود درمیآورد. نمونۀ اعلای چنین دولتی، در کشورهای کمونیستی شکل گرفت. یعنی در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی.
مداخلۀ دولت جمعگرا در حیات اقتصادی جامعه، بسیار فراتر از مداخلات دولتهای توسعهگرا و سوسیال دموکراتیک میرود. این دو دولت اخیر، با هدف راهنمایی یا پشتیبانی کلی از اقتصاد خصوصی در زندگی اقتصادی مداخله میکنند. اما دولت جمعگرا در واقع اقتصاد را ملک طلق خودش میداند.
در شوروی و اروپای شرقی، دولتهای جمعگرا میکوشیدند سرمایهگذاری خصوصی را کلاً از بین ببرند و به جای آن، اقتصادهایی با برنامهریزی مرکزی، همراه با مدیریت شبکۀ وزارتخانههای اقتصادی و کمیتههای برنامهریزی برپا کنند.
بنابراین آنچه "اقتصاد دستوری" خوانده میشود، از راه سیستم برنامهریزی "مستقیم" سازمان یافته بود که در نهایت بالاترین ارگانهای حزب کمونیست آن را کنترل میکردند.
توجیه "جمعی کردن" دولت (یا لغو مالکیت خصوصی به سود نظام مالکیت اشتراکی یا عمومی)، از گرایش بنیادی سوسیالیسم به ارجحیت دادن مالکیت عمومی بر مالکیت خصوصی ناشی میشود؛ اما استفاده از دولت برای رسیدن به این هدف، بیش از آنکه ناشی از نوشتههای مارکس و انگلس باشد، محصول تلقی مثبت از "قدرت دولت" است.
مارکس و انگلس "ملی کردن" را رد نکرده بودند. بویژه انگلس معتقد بود که در دورۀ "دیکتاتوری پرولتاریا" کنترل دولت تا کارخانهها، بانکها، ترابری و مانند آنها گسترش مییابد. با این حال این دو اندیشمند کمونیست تصور میکردند که دولت پرولتری کاملا موقت خواهد بود و همین که اختلاف طبقاتی از بین برود، این دولت نیز رو به فرسایش خواهد گذاشت.
اما دولت جمعگرای شوروی همیشگی و دارای قدرتی فزاینده و بوروکراتیک شد. در زمان حکمرانی استالین، سوسیالیسم به طور کامل با دولتگرایی مترادف شد و پیشرفت سوسیالیسم در گسترش مسئولیتها و اختیارات سازمان و تشکیلات دولتی بازتاب یافت.
دولتگرایی یا statism که در ایران به "اتاتیسم" مشهور شده، یعنی اعتقاد به اینکه دخالت دولت مناسبترین وسیلۀ رفع دشواریهای سیاسی یا پدیدآوردن توسعۀ اقتصادی و اجتماعی است. ایمانی ژرف و شاید تردیدناپذیر به دولت، به منزلۀ سازوکاری که با آن اقدام جمعی را میتوان سازماندهی کرد و به هدفهای مشترک دست یافت. زیربنای این دیدگاه را تشکیل میدهد.
دولت آرمانی اخلاقی، وسیلهای در خدمت ارادۀ عمومی تلقی میشود. دولتگرایی یا استاتیسم کاملا در نقطۀ مقابل آنارشیسم است. در آنارشیسم فرض بر این است که انسانها در غیاب منبع اقتداری به نام دولت نیز میتوانند همکاری جمعی مطلوبی داشته باشند و به زندگی خودشان سامان دهند. اما دولتگرایی مخالف چنین ایدهای است.
دولتگرایی در سیاستهای حکومت که زندگی اقتصادی را تنظیم و کنترل میکند به روشنی دیده میشود. این سیاستها از ملی کردنِ گزینشی و مدیریت اقتصادی (که گاه هدایت خوانده میشود) گرفته تا کورپوراتیسم (در هر دو شکل لیبرالی و فاشیستی) و جمعگرایی به شیوۀ شوروی را در بر میگیرد.
جمعگرایی در واقع حد اعلای دولتگرایی است. در مارکسیسم، چنانکه گفتیم، دولتگرایی ناشی از نگاه مثبت به دولت بود؛ نگاهی که مارکس و انگلس نداشتند. مارکس اصولا دولت را همانند دین و سرمایه، پدیدهای منفی میدانست که نهایتا باید از بین برود. غایت اندیشۀ مارکس، سرشتی آنارشیستی داشت چراکه بیدولتی را تجویز میکرد.
اما مارکسیستهایی که توانستند حکومت تشکیل دهند، نه تنها دولت را از بین نبردند، بلکه دولتهایی فراگیر یا توتالیتر تشکیل دادند که بر همۀ حوزههای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جامعه سلطۀ کمنظیری داشت؛ سلطهای که در تاریخ بشر فقط در نازیسم و تا حدی هم کاتولیسیسم عصر قرون وسطی مشاهده شده. بنابراین collectivism یا جمعگرایی در قبال نهاد دولت را میتوان راهی به سوی توتالیتاریسم نیز دانست.
در زندگی شخصی و اجتماعی (و نه در مقام تعیین ماهیت دولت)، جمعگرایی البته در برابر فردگرایی قرار میگیرد و لزوما پدیدهای منفی نیست. یعنی در بسیاری از موارد، جمعگرایی بر فردگرایی ارجحیت پیدا میکند و اصولا زمینهساز همکاری بین افراد است. بنابراین جمعگرایی اگر رقمزنندۀ ماهیت و کیفیت دولت نباشد، پدیدهای مذموم نیست.
دولتهای جمعگرا اگرچه مارکسیست بودند ولی برخلاف نظر مارکس، محصول خوشبینی به نهاد دولت بودند. ضمنا این دولتها برخلاف غایت اندیشۀ مارکس، خودشان را نهادی موقت و نهایتا زائد در زندگی بشر نمیدانستند؛ چراکه اصولا با این فرض تاسیس و فربه شده بودند که بهترین نوع همکاری جمعی انسانها تحت کنترل و هدایت دولت امکانپذیر است.
با چنین نگاهی به نهاد دولت، دلیلی برای اعتقاد به اضمحلال و انحلال نهاد دولت به عنوان نشانۀ سعادت و آزادی انسان وجود ندارد و دولت نه تنها شر ضروری نیست، بلکه خیر ضروری است.
کانال عصر ایران در تلگرام